پشت صحنه زندگی من...

به دنبال رهایی ام. نوشتن می تواند این آزادی را به من بدهد، می دانم.

به دنبال رهایی ام. نوشتن می تواند این آزادی را به من بدهد، می دانم.

دلم تنگ می شود، گاهی
برای حرف های معمولی ، برای حرف های ساده
برای «چه هوای خوبی!» ، «دیشب چه خوردی؟»
برای «راستی! ماندانا عروسی کرد.» ،
« شادی پسر زائید.»
دلم تنگ می شود، گاهی
برای یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه ی داغ» ،
سه «روز» تعطیلی در زمستان ،
چهار «خنده ی » بلند
و پنج «انگشت» دوست داشتنی...

مصطفی مستور

آخرین مطالب

بازم روحم پرواز می خواد....

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۹ ق.ظ

تا حالا شده حس کنی جسمت واسه روحت کوچیکه؟!!... که فکر کنی، هوا واسه نفس کشیدنت کمه؟!!!...

دوست داشته باشی از این کالبد تنگ و تاریک در بیای و سبک و راحت پر بزنی...

هیچ چیز برات رنگ نداشته باشه، بو نداشته باشه... اصلاً دلت آروم و قرار نداشته باشه.....

روحت پرواز بخواد...!!!

من الان همینطورم...

دلم می خواد همین الان، همین الان الان، به جای اینکه توی این جای کسل کننده باشم.. با آدمایی که شاید بعضی هاشون هیچی از حرفات نمی فهمن ( بخونید متوجه نمی شن!!!) و حوصله ی آدم رو سر می برن، یه جای دیگه بودم... یه جای دور... یه جایی غیر از اینجا... غیر از این آدما...


چشمام رو می بندم....

می رم کنار یه ساحل... یه ساحل شنی... با هوای مه گرفته و نم نم بارون ریزی که به سر و روم فرود میاد... خنکای هوا زیر پوستم می دوه و سرشار می شم از حس زندگی....

اما...

اما فقط یه لحظه ست.... یه لحظه ی کوتاه... خیلی کوتاه..!

چشمام رو باز می کنم.... بازم این اتاق... این آدما....

بازم روحم داره واسه در اومدن از این فضای تاریک تقلا می کنه.... و این بار بیشتر از پیش...

می خواد پر بزنه و مثل یه بچه ی بازیگوش به همه جا سرک بکشه.... انقدر بره... بره و بره... تا برسه به سرچشمه ی حیات...!!


بازم روحم پرواز می خواد.... پــــروااااز...!



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۲
بارون

نظرات  (۳)

۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۶ فرشته ابراهیمی
واااااااااااااااای ...
۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۶ مایکل فارادی
آدمایی که نمی فهمن...
پاسخ:
آدما وقتی نمی فهمنت
ترجمت می کنن
اونم به زبان خودشون!
۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۳۴ ترانه جاودان
یاد یه شعرم افتادم که همچین به موضوع نوشته می خوره به نظرم:

هیچ کس تنها نیست
حال من حالا چیست؟
خدایا، روحم را آزاد کن
جای من این جا نیست!

خواستم همدردی کنم.:دی همون طور که می دونی، به زبون خودم!
پاسخ:
مرسی به خاطر همدردیت عزیزم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی